پوشاك زن عرب خوزستاني
پوشاك زن عرب خوزستاني
هر ملت يا قومي مطابق ارزش ها و قواعد فرهنگي خود از جامه هاي ويژه اي استفاده مي كند. البته وضعيت اقليمي و موقعيت طبقاتي افراد، عواملي هستند كه بر نوع پوشاك آنان تأثير مي گذارد. به هر حال آنچه بر تن مردم هر ديار ديده مي شود،صرفاً بيانگر پوشش آنان نيست بلكه تاريخ و فرهنگ آن قوم را نيز بيان مي كند.
از اين رو يكي از ترفندهاي دولت هاي استعماري غرب در تسلط بر ملت هاي جهان سوم، سعي در تغيير لباس هاي بومي مردم اين كشورهاست. اين تغيير به واسطه تبليغات رسانه هاي امپرياليستي در اشاعه الگوها و مدهاي متنوع انجام مي گيرد. در واقع با تحول در نوع پوشاك مردم، زمينه براي چيرگي فرهنگي و اقتصادي استعمارگران آماده مي شود.اين موضوع ايجاب مي كند كه يكي از ويژگي هاي جوامع در حال انقلاب و كشورهاي مستقل بايد بازگشت به خود و تأكيد بر پوشاك و البسه بومي باشد.
دين اسلام درباره پوشش پيروان خود دستورات خاصي داشته و فرهنگ ويژه اي را تبليغ كرده است. حضرت محمد (ص) در اين زمينه فرموده است كه تجمل نبايد در زندگي مسلمانان راه يابد،زيرا لباس تنها براي پوشش عورت و حفظ انسان از سرما و گرماست و بهتر است جنس آن از پنبه يا كتان باشد.
البته پوشيدن لباس ابريشمي براي زنان مجاز است. پيامبر گرامي اسلام اصرار داشت تا زماني كه لباس كاملاً پاره و وصله دار نشده، آن را از دست ندهند. از اين رو در صدر اسلام، ساده پوشي و دوري از تجمل در جامعه مسلمانان كاملاً عموميت داشت.
اما از دوره بني اميه به بعد بر اثر فتح كشورهاي پهناور توسط مسلمانان و سرازير شدن سيل عوارض و ماليات هاي گوناگون، ساختار اجتماعي و فرهنگي دنياي اسلام دگرگون شد. ديري نگذشت كه اعراب مسلمان به تقليد از اقوام تازه مسلمان، در لباس و خوراك به تجمل روي آوردند و لباس به وسيله اي براي تفاخر و تمايز ميان افراد، طبقات و گروه هاي اجتماعي تبديل شد. در اين ميان لايه هاي تنگدست و كم درآمد، مستثني بودند زيرا همانند گذشته از پوشش ساده و بي پيرايه گذشتگان خود استفاده مي كردند و هنوز هم مي كنند.
اعراب ايراني كه در مقاطع مختلف تاريخي از قبل از اسلام تاكنون به اين مرز و بوم گام نهاده اند و اكثريت عمده آنان، امروزه در خوزستان سكونت دارند، پوشش ساده پيشينيان خود را همچنان حفظ كرده اند و به آن وفادارند.
هر چند در زمان هاي متفاوت ، در برخي از اجزاء اين پوشش، به ويژه در ميان خانواده هاي شيوخ و اشراف تغييراتي ايجاد شده است اما به طور كلي مي توان گفت كه پوشش اعراب ايراني چندان تفاوتي با اعراب صدر اسلام ندارد.
پوشاك زن عرب خوزستاني
مادام ديولافوا در توصيفي كه از زن عرب خوزستاني يك قرن پيش دارد، وي را چنين توصيف مي كند: «زنها با پيراهن قرمز به كنار رود مي آيند، سر و بدنشان را با عباي نيلي پوشانده اند و پارچه اي قهوه اي به دور سرشان پيچيده اند. همه آنها موهايشان را روي پيشاني چيده و در دو طرف بافته اند.»
دمورگان نيز كه در عهد مظفر الدين شاه از قبائل عرب خوزستان ديدن كرده است، رنگ لباس زن عرب را قرمز توصيف كرده است. هم اكنون نيز گرايش به رنگهاي تند و خام قرمز، زرد و نارنجي در ميان زنان عرب مشاهده مي شود. ولي علاوه بر پوشش هاي رنگارنگ، لباس هاي تيره نيز بخش عمده اي از البسه زنان را تشكيل مي دهد.
شيله
نوعي روسري مخصوص زنان است كه از پارچه هاي نخي و ابريشمي تهيه مي شود و به شكل مقنعه بر سر بسته مي شود و سر و سينه را مي پوشاند. رنگ اين روسري سياه است و معمولاً دو نوع است؛ شيله مخصوص فصل زمستان كه ضخيم بافته مي شود و شيله ويژه تابستان كه پارچه آن نازك انتخاب مي شود. زنان ثروتمندي كه براي تزيين سر و گردن خويش از مهره اي به نام قابچي استفاده مي كنند، از روسري هاي نازك تر استفاده مي كنند تا از وراي آن مهره تزييني ديده شود. شيله به وسيله قلابي از جنس طلا و يا نقره- كه چلاب نام دارد- روي سر محكم مي شود.
معروف ترين نوع شيله، فوطه نام دارد. شيله اي كه از الياف كتان بافته مي شود و بلبول ناميده مي شود ويژه استفاده در فصل تابستان است. همچنين بايد از نوعي مقنعه به نام محنكه ياد نمود كه در گذشته (۵۰ سال پيش) مورد استفاده زنان بوده است. شيله «جز» نيز از نوع مرغوب روسري زنان عرب خوزستان است.
بوشيه
|
![]() |
نام روگير ويژه زن عرب در گذشته«بوشيه» بوده است. اكنون نيز به ندرت به كار مي رود. جنس آن از حرير و به صورت توري بافته مي شود. زناني كه از علايق و باورهاي مذهبي محكم تري برخوردار بودند «بوشيه» به صورت مي زدند و چهره از غير مي پوشاندند. يا بخنق نوعي روسري ويژه دختربچه هاست و همانند لچك در بختياري است. رنگ آن معمولاً قرمز و نارنجي است و بندهاي آن معمولاً در زير گلو به هم بسته مي شوند.
عصابه
عصابه يا «چرغديه» پارچه سياهرنگي است از جنس ابريشم يا كتان كه زنان ميانسال و پيرزنان عرب به دور سر خود مي پيچند. در اين حالت «شيله» در بالاي سر، زير «عصابه» قرار مي گيرد. بزرگي يا كوچكي عصابه به چند عامل بستگي دارد. اين عوامل عبارتند از: سن، قشربندي اجتماعي و علويه بودن زن، بدين معنا كه هر چه سن زن بيشتر باشد يا متعلق به طبقه اجتماعي بالاتر و يا از طايفه سادات باشد، بر تعداد دورهاي عصابه اضافه مي شود و در حقيقت بزرگي عصابه نمايانگر منزلت اجتماعي صاحب آن است. از اين رو زنان شيوخ به ويژه زنان طايفه بني طرف از عصابه هاي بزرگي كه از جنس ابريشم است استفاده مي كنند. البته برخي را نظر آن است كه زنان منطقه بني طرف بر خلاف زنان مناطق حاشيه رود كارون «عصابه» مي بستند كه اين «عصابه» در ميان زنان عشاير حاشيه هورالعظيم و هورالحويزه بزرگتر است. امروزه پوشش عصابه در شهر و روستا معمول است و در مراسم عزاداري نيز اغلب زنان از آن استفاده مي كنند و براي نشان دادن تألم روحي خود، روي عصابه گل مي مالند.
مزويه
مزويه، نوعي عباست كه جنس آن پشمي و معمولاً به رنگ قهوه اي ، سياه يا سورمه اي است. روي آستين و دور آن با استفاده از تورهاي طلايي رنگ، حاشيه دوزي مي شود. امروزه از مزويه تنها پير زنان و اغلب پيرمردان استفاده مي كنند.
بشت
نوع ديگر عبا، بشت يا «خاچيه» نام دارد كه بر خلاف مزويه در تهيه آن به جاي پشم كلفت از نخ پشمي نازك استفاده مي شود. برخي براي زيبايي، سرشانه ها و آستين ها را با ابريشم زيبا و به رنگ خود «بشت» گلدوزي مي كنند. در مراسم عروسي از «بشت» سفيد رنگ استفاده مي شود.
عبايه
عبايه نام چادر سياهرنگي است كه زن عرب به وسيله آن بدن خود را مي پوشاند.بر خلاف چادر- كه در ميان فارس ها معمول است- در طرفين شانه هاي عبايه، بريدگي هايي وجود دارد كه دست به راحتي از آن بيرون مي آيد. به خاطر نوع دوخت عبايه، در برابر وزش باد به آساني از تن پوشنده آن جدا نمي شود.
اتك، نفنوف، ثوب، دراعه
زيرپوش زنانه- كه نيم آستين و از جنس نخي است- اتك نام دارد و به لباس بلندي كه روي آن پوشيده مي شود، نفنوف گويند. بر روي نفنوف لباس توري شكل بلند و پهني كه در رنگ هاي مختلف- و اغلب سياه- است، پوشيده مي شود كه تا نيمه ساق پا و تا مچ دست ها را مي پوشاند و از پشت گردن گره مي خورد. نام اين پيراهن توري بسيار گشاد و بدون آستين ثوب است و معمولاً زنان روستايي و- حاشيه شهرها- از آن استفاده مي كنند. دراعه نيز نام لباس بلند و گشادي است كه در گذشته زنان مسن عرب آن را به تن مي كردند.
الباس
شلوار زن عرب، الباس نام دارد كه فرقي با شلوارهاي معمول در نزد زنان شهري ديگر اقوام ايراني ندارد. تنوع در فرم شلوار وجود دارد، در برخي از مناطق عرب نشين خوزستان پاچه شلوار تنگ و در بعضي مناطق گشاد دوخته مي شود.
نویسنده:دكتر علي نوذرپور
منبع:
شماره۳۱۷۵ -روزنامه همشهری