جلسه نقد کتاب «سقراط هایی از گونه ای دیگر»
نشستی درباره نومعتزلیان
سید محمد آل مهدی:
هدف از بحث قانع کردن یکدیگر نیست ،بلکه گشودن افقهایی گسترده تر برای یکدیگر است.
در این نشست که در پژوهشکده ی فرهنگ وهنرجهاد دانشگاهی برگزار شد محمد آل مهدی مترجم کتاب سقراط هایی از گونه ای دیگر سخن خود را با این جمله از ادوارد سعید آغاز کرد که نظر غرب نسبت به اعراب در یک جمله خلاصه می شود،عرب یا نفت فروش است یا تروریست.در ادامه بحث به جریان شناسی فکری عرب پرداخت واز طحطاوی شروع وبه الجابری رسید.
آل مهدی اظهار داشت: نویسنده سعی کرده است که در این کتاب مفاهیم اسلامی را با مفاهیم غربی نزدیک کند.به نظر وی جریانهای فکری جهان عرب در 2 چیز مشترک بودند،گذشته نگری و واکنش گرایی.
وی آغاز فکر جدید عربی را پس از حمله ناپلئون به مصر دانست وافزود در ادامه اصلاح گرایان دینی چون رشید رضا،عبده وسیدجمال مطرح شدند وبه احیای سنت اسلامی وتطبیق مفاهیم دینی ومفاهیم غربی پرداختند آل مهدی سپس به جریان لیبرال غرب گرا اشاره کرد که پیوستن به غرب را راه حل مشکلات می داند وجریان ناسیونالیست را دیگر جریان موجود در اندیشه عربی بر شمرد او اخوان المسلمین را جزو جریان اصلاح گرایان دینی دانست که به دنبال احیای سنت بودند.
وی گفت:پس از شکست اعراب در جنگ1967 جریان نومعتزلیان پدید آمد ودر این میان محّمد عابد الجابری، نقدهای چهارگانه خود که شامل:نقد عقل عربی(تکوین)،نقد عقل سیاسی ،ساختار عقل عربی و نقد عقل اخلاقی بود را نوشت.که در اینجا منظور از عقل ، عقلانیت عربی است.
وی روش جابری را آمیزه ای از ساختارگرایی ،تحلیل تاریخی وتفکیک عناصر ایدئولوژیک دانست وگفت:آن چه جابری را مشهور کرده« ما ومیراث فلسفی» بود.
در ادامه دکتر ناصر فکوهی مقدمه ای در مورد انسانشناسی وزبان بیان نمود. وی گفت اینچنین کتابهایی ما را با اندیشه ی عربی آشنا می کند ، ما باید تلاش نماییم که اندیشه عربی را بطور مستقیم بشناسیم نه از طریق آثار غربی ها یا اندیشمندانی که در دانشگاههای غربی تحصیل کرده اند.او به تحولات کنونی جهان عرب اشاره کرده وآنها را ناشی از جریانهای فکری در دنیای عرب دانست.
دکتر سارا شريعتي ديگر سخنران اين نشست بود که در ابتدا به طرح اين سوال که چرا تحولات فکري عربي براي ما مهم هستند گفت: يک ضرورت درک نسبت فرهنگ و دين در کشور ما و کشورهاي اسلامي است.ضرورت فهم تحولات فکري عربي براي ما درک نسبت فرهنگ و دين در کشور ما و کشورهاي اسلامي است. اين سوال مطرح است که چرا جريان هاي مبارزاتي، جنبش هاي اجتماعي و غيره در کشورهاي اسلامي به زبان ديني بيان مي شوند. با انديشيدن به نسبت فرهنگ و دين است که مي توان پاسخ اين پرسش را داد.وي افزود: در کشورهاي اسلامي به عنوان يک ويژگي منحصر به خود، دين هسته سخت فرهنگ است و فرهنگ خود را با ارجاع به دين توضيح مي دهد. يکي از ويژگي هاي مشترک کشورهاي اسلامي همين مسئله است. حتي جنبش هاي مدني در اين کشورها به زبان ديني بيان مي شود.وي در ادامه به بررسي ويژگي هاي مشترک سه متفکر معاصر جهان عرب پرداخت و گفت: سه متفکر جهان عرب در دوره معاصر که همگي نيز از دنيا رفته اند عبارتند از محمدعابد الجابري، محمد ارکون و نصر حامد ابوزيد. ويژگي مشترک آن ها اين بود که هر سه علاوه بر زبان عربي، فرانسوي زبان بودند. هر سه به طريقي در کشورهاي اروپايي زندگي و تحصيل کرده بودند.وي تصريح کرد: هر سه انديشمند در قالب جريان نواعتزالي شناخته مي شوند. ويژگي مهم آن ها که دو زبانه بودن آن هاست باعث شده تا آن ها دو فرهنگي باشند. اين موضوع مهمي است. روشنفکراني که در اروپا هستند چارچوب هاي خوانشي که در فرهنگ و سيستم اروپايي وجود دارند را وارد ذهن خود مي کنند. در واقع شبکه خوانش آن ها عوض مي شود و از طريق شبکه خوانش غربي و از طريق آثار آن ها فرهنگ و انديشه خود را مورد مطالعه قرار مي دهند.اين استاد دانشگاه در ادامه به دو نظريه مهم جابري پرداخت و گفت: جابري دو نظريه مهم دارد. يک نظريه مفهوم عقل عربي است. او عقل را به معناي خرد نمي گيرد بلکه آن را به مفهوم انديشه و نظام فکري مي گيرد. او شاخص عقل عربي را بيان و زبان مي داند و شاخص عقل يوناني را برهان و شاخص عقل ايراني را عرفان و صوفي گري.استاد دانشگاه تهران يادآور شد: نظريه ديگر جابري گسست معرفتي ميان شرق اسلام و غرب اسلام است. او معتقد نيست که تفکر در غرب اسلام در امتداد شرق اسلام است. او مي گويد مغرب خودش داراي عقلانيتي است و براي اين ادعا ابن رشد را مثال مي آورد. بايد توجه داشت که جابري مراکشي است و فرانسوي زبان. و در تفکر خود از نگاه نژاد پرستانه برخي انديشمندان فرانسوي متاثر شده است .لازم به ذکر است مسئله اصلي الجابري چالش سنت و مدرنيته است و وي که طراح «عقل عربي» است براي حل آن مي گويد ميراث اسلامي ميراث خوبي است اما عقلي که از اين ميراث استفاده مي کند کهنه و قديمي است و نياز به باز سازي دارد
دکتر سارا شریعتی پس از تایید روان بودن ترجمه کتاب سقراطهایی از گونه ای دیگر ،به کوتاه بودن مقدمه کتاب و نبودن بیوگرافی از نویسنده اشاره کرد.
سپس آل مهدی مترجم کتاب در پاسخ به خانم دکتر شریعتی سخنان خود را با این جمله آغاز کرد : کتاب نقد عقل عربی به فرهیختگان هدیه شد ،که عقل را عامل رشد اندیشه و جامعه می دانند از سوی دیگر معتقدم که نقد اکسیژن فضایی است که اندیشه در آن رشد می کند بنابراین از نقد خانم دکتر کمال تشکر را دارم .گرچه در مورد روان بودن ترجمه کتاب ما را شرمنده نموده اند. خانم دکتر فرمودند مقدمه کتاب کوتاه بود و بیوگرافی نویسنده را نداشت ،اما نقد ایشان در مورد جابری در کل دو محور داشت یکی عقل یونانی را برهانی دانستن و دیگری نظریه گسست است که نقد ایشان متاسفانه خالی از ایراد نیست .جابری عقل ارسطویی را برهانی می داند نه عقل یونانی و بین این دو تفاوت وجود دارد زیرا عقلانیت یونان شامل افلاطون نیز هست و الجابری با افلاطون میانه ای ندارد.از طرفی الجابری هرمسگرایی را نقطه مقابل عقل برهانی می دانست و همانطوریکه می دانید هرمس اسطوره یونانی است .از سوی دیگر عقل بیانی در محدوده زبان محصور نمی شود،که آن را با اندیشه یکی بدانیم. جابری بین فلسفه شرق و غرب گسست قائل بود. از این رو در ترجمه کتاب دیگری از او عنوان "خوانشی نوین " به نام اصلی کتاب افزوده ام اتفاقا عظمت جابری در طرح این قضایا است. وگسستی که جابری به آن معتقد است بر آمده از مغربی بودن جابری یا وضعیت جغرافیایی مغرب عربی نیست گسست بین فلسفه مشرق ومغرب ناشی از اختلاف در دشواره ها و حوزه های معرفتی این دو است از طرفی فلسفه مغرب در ابن رشد خلاصه نمی شود ،ابن طفیل ،ابن باجه ، ابن حزم هم هستند .سخن دیگر خانم دکتر در مورد غزالی و ابن سینا بود باید عرض کنم از نگاه جابری ضربه ابن سینا به فلسفه به مراتب هولناک تر از ضربه جابری است زیرا غزالی بنا به گفته ابن طفیل به هیچ مذهبی التزام نداشت ، با صوفی ،صوفی با اشعری ،اشعری و با فلاسفه، فیلسوف بود و به قولی :
به هر جمعیتی نالان شده
جفت خوشحالان و بد حالان شده
در مورد ابن سینا نیز بی احترامی صورت نگرفته است،بحث ،بحث معرفتی است اتفاقا جابری ابن سینا را نه تنها ستاره درخشان بلکه آفتاب تابان فرهنگ عربی اسلامی می داند. از دید او ابن سینا پزشک ماهری بود ،با این وجود هرمسگرا نیز بوده است .مگر امروزه شاهد پزشکان و متخصصان خرافی نیستیم.
پس از سخنان پرسش و پاسخ آغاز شد و پس از آن نشست روز 16 اسفند در جهاد دانشگاهی با این جمله آل مهدی به پایان رسید که "هدف از بحث قانع کردن یکدیگر نیست ،بلکه گشودن افقهایی گسترده تر برای یکدیگر است.