ترجمه کتاب سقراطهایی از گونهای دیگر(سید محمد آل مهدی)
سقراطهایی از گونهای دیگر: روشنفکران در تمدن عربی
المثقفون فی الحضاره العربیه: محنه ابن حنبل و نکبه ابن رشد
سقراطهایی از گونهای دیگر: روشنفکران در تمدن عربی، محمد عابد جابری، ترجمة سیدمحمد آلمهدی
انتشارات فرهنگ جاوید / چاپ اول 1389
محمد عابد جابری، پژوهشگر نواندیش جهان عرب است که شهرتی جهانی دارد. این اندیشمند مغربی، امروزه در
ایران نیز در میان فلسفهورزان، چهرهای شناخته شده است. آثار او بارها به زبان عربی چاپ و به چندین زبان ترجمه شده است.
در زیر فهرست مطالب و مقدمه مترجم را می خوانیم:
فهرست
یادداشت مترجم 11
پیشگفتار 15
روشنفکران عرب و مسئلة مرجعیت 15
بخش اول: روشنفکران در تاریخ تمدن عربیـاسلامی
1 مفهوم روشنفکر 31
2 روشنفکران در سدههای میانۀ اروپایی 37
3 سلطۀ دانش عربی در اروپا 43
4 روشنفکر و فردگرایی 51
5 روشنفکر. . . متکلم 57
6 ظهور روشنفکران در اسلام 63
7 روشنفکران و رواداری 71
8 نسلهای روشنفکران در اسلام 79
9 روشنفکران گزینگوی 89
10 ضرورت بازنویسی تاریخ عربی 99
بخش دوم: محنت ابن حنبل
1 محنت علما در اسلام 105
2 محنت علما و سیاست 111
3 فروع دین و اصول سیاست 117
4 محنت ابن حنبل در زمان مأمون 123
5 محنت ابن حنبل در زمان معتصم و واثق 129
6 محنت احمد خزاعی 135
7 تفسیر محنت خلق قرآن 141
8 داوطلبان و انقلاب علیه دولت 147
9 سفیانی و اهل حدیث و معاویه 153
10 گفتمان دینی و مضمون سیاسی 159
11 سیاق عام اندیشۀ خلق قرآن 167
12 محنت و کودتای نرمِ نسبتدادهشده به سنیها 175
13 روشنفکر و حکومت: دیروز و امروز 181
بخش سوم: مصیبت و گرفتاری ابن رشد
1 گرفتاری ابن رشد: ناهمگونی بین تهمت و واقعیت 191
2 محاکمه و تهمتهایی که یکدیگر را پنهان میکنند 199
3 روایتهایی که یکدیگر را تکذیب میکنند 205
4 پژوهش دربارة گرفتاری ابن رشد 211
5 ابن رشد و «برهان» در سیاست 217
6 افلاطون و ابن رشد و مسئلۀ زنان 223
7 گفتمان سیاسیـبرهانی، گفتمانی انتقادی است 229
8 شرک در نوسان بین سیاست و دین 237
کتابشناسی 245
نمایه 247
یادداشت مترجم
محمد عابد جابری، پژوهشگر نواندیش جهان عرب است که شهرتی جهانی دارد. این اندیشمند مغربی، امروزه در ایران نیز در میان فلسفهورزان، چهرهای شناخته شده است. آثار او بارها به زبان عربی چاپ و به چندین زبان ترجمه شده است.
کتاب پیشرو نیز از آثار برجستۀ اوست. نام اصلی این کتاب المثقفون فی الحضاره العربیه: محنه ابن حنبل و نکبه ابن رشد است که مترجم عنوان را تغییر داده و به سقراطهایی از گونۀ دیگر: روشنفکران در تمدن عربی ترجمه کرده است، تا بیانگر واقعیتی فراگیر و یادآور همۀ اندیشمندانی باشد که به سبب مخالفت با اندیشههای حاکمان زمانۀ خویش، درد و رنج فراوان تحمل کردهاند؛ دردها و رنجها و گرفتاریهایی که در تاریخ نمونههای بسیاری از آن یافت میشود. برای نمونه سقراط را وامیدارند تا جام شوکران را بنوشد، ابن رشد را به الیسانه تبعید میکنند، جوردانو برونو را میسوزانند و احمد ابن نصر خزاعی را سرمیبرند، چراکه محافظهکاران و حاکمان مستبد، خود را تافتۀ جدا بافته میدانند و به هیچکس اجازه نمیدهند تا اندیشهای نو مطرح کند یا با نظر آنان مخالفت نماید.
جابری در این کتاب، اینگونه اندیشمندان یا به قول او «روشنفکران» تمدن عربی، را مورد مداقه قرار داده است. او ابتدا به واکاوی واژۀ «روشنفکر» در زبان عربی پرداخته و چون مرجع این واژه را در غیرزبان عربی دانسته، تلاش کرده است تا آن را بومیسازی کند و، پس از بومیسازی، بهدنبال مصداق عینی آن در فرهنگ عربیـاسلامی گشته است. سپس علل مصیبتها و گرفتاریهایی را مطرح کرده است که این اندیشمندان در روزگار خویش با آن روبهرو بودهاند. سرانجام نتیجه گرفته است که حاکمان مستبد، چون «شرک» در سیاست را برنمیتابند، بهنام شرک در الوهیت، با آن مبارزه میکنند.
کتاب پیشرو، نسبت به دیگر آثار جابری، کتابی ساده است، اما مترجم ضروری دانسته برای رفع برخی ابهامات، به دو نکته اشاره کند: نخست، اشتباهی است که دربارة معنی واژۀ «قدریه» در برخی از فرهنگهای عربی به فارسی صورت گرفته است، که با معنی واقعی «قدریه» که در این کتاب آمده، کاملاً متفاوت و عکس آن است. اشتباه این فرهنگها، برگرفته از نگاه تکبُعدی نویسندگان آنها به این واژه است. آنان تنها از بُعد صوفیانه به این واژه نگاه کردهاند و، در نتیجه، آن را سرنوشتگرایی معنی کردهاند، درحالیکه این واژه از «قدر» به معنای قدرت انسان در انجام اعمال خویش، گرفته شده است؛ بنابراین در برابر مجبور بودن و سپردن عنان اختیار بهدست سرنوشت، قرار دارد. به بیانی سادهتر، ماجرا از این قرار است که امویان برای توجیه ظلم و ستم و اعمال ناروای خویش، مروج سرنوشتگرایی بودند و چنین وانمود میکردند که خدا، پیشاپیش، از رفتار و کردار آنان آگاه و اعمال آنان بنا به قضا و قدر الهی است؛ و بدین وسیله کارهای ناروای خویش را توجیه و خود را تبرئه میکردند. معتزلیان برعکس آنان، انسان را دارای اختیار و مسئول اعمال خویش میدانستند و «قدر» را بهعنوان سلاحی علیه امویان که سرنوشتگرایی را دستآویز خویش قرار داده بودند، بهکار گرفتند.
موضوع دیگر، اصطلاح «مخلوق بودن قرآن» است. اندیشۀ «مخلوق بودن قرآن» از آنِ معتزلیان است. عقیدة آنها، در برابر اندیشهای قرار دارد که قرآن را جزئی از ذات خداوند و، در نتیجه، همچون ذات او قدیم و ازلی قلمداد میکرد. معتزلیان معتقد بودند که قرآن و بهطور کلی کلام خداوند، امری مخلوق و زمانمند است و جزء ذات خداوند بهشمار نمیآید. آنها میگفتند کلام خدا، چون خطاب به انسان است، پس ممکن نیست خداوند پیش از آفریدن انسان، قرآن را خلق کرده باشد. از اینرو قرآن، حادث، غیرازلی و مخلوق است.
سید محمد آلمهدی
زمستان 1388
المصدر:انسان شناسی وفرهنگ
لینک:
لقاء صحیفه شرق مع سید محمد آل مهدی