ماجد نیسی مستند ساز اهوازی
گفت و گو با ماجد نیسی مستند ساز
ماجد نیسی مستند ساز، تهیه کننده عضو پیوسته انجمن مستندسازان خانه سینمای ایران در سال 1360 در اهواز متولد شد. وی سال 1376 و در سن 16 سالگی مستند سازی را به صورت تجربی و با قرض گرفتن یک دوربین VHS از دوستانش شروع کرد.
در همین سال به دلیل علاقه اش به سینما و پیگیری بیشتر به تهران مهاحرت کرد و به دنبال جایگزینی نمادهای شهر خود برای ادامه زندگی در این شهر مشغول شد.او در سال 83 با اتمام دوره سربازی به دلیل علاقه به سفر کوله پشتی اش را بسته و یک دوربین تهیه و شروع به سفر به کشورهای همسایه کرده است. حاصل این سفرها چند فیلم مستند می باشد.
در مستند بوی خاک به موضوع عقاید مردم درخصوص شفا توسط امام حسین پرداختید. این مستند را در فضایی که مردم عرب زبان هستند ساختید، از آنجایی که این اعتقادات در میان بیشتر مردم قابل قبول است می خواهم دلیل انتخاب منطقه ای عرب زبان برای این مستند را بدانم؟
- انتخاب این منطقه کاملا اتفاقی بود و سفر من به اهواز مصادف شد با این اتفاق، و من دست به کار شدم .
مستند بوی خاک گزارشی از زبان مردمی است که برای شفا در مراسم عزاداری امام حسین(ع) شرکت می کنند. در پایان مستند، ما جوانی را می بینیم که فریاد می زند و مردم را به دلیل این عقاید نکوهش می کند آیا گفته های این جوان تعیین شده بوده و درواقع نقد شما به مردم بوده یا خیر، در طول فیلمبرداری به این سوژه رسیدید و اتفاقی بوده است؟
- از آنجایی که با اعتقادات مردم سروکار داشتم، باید سعی می کردم بیشتر از همیشه بر بی طرفی خودم در فیلم پافشاری کنم و دوربین فقط روایت گر یک اتفاق باشد. اما در اواسط تصویر برداری، جمعیت چنان هیجان زده بود که باورهای مذهبی شان تبدیل به افراط شده بود. کسی جرئت این که بگوید دراین اتفاق باید به یک تعادل رسید و با این رفتارهای افراطی به شان مذهبی امام حسین توهین می شود را نداشت . من که حالا جزئی از جمعیت بودم تصمیم گرفتم که دوربین را به یکی از افراد در جمعیت بدهم و به مانند افراد دیگر اظهار نظر کنم ، داشتم این خطر را به جان می خریدم که دیدم جوانی در گوشه ای از جمعیت سر بیرون آورد و شروع به نقد آن جماعت کرد و حرفهایی را زد که من در آنجا تشنه شنیدنشان بودم. دوربین به عنوان یک ناظر، حرفهای آن جوان را ثبت کرد. وجود آن جوان در آنجا به مانند تمام شخصیت های فیلم اتفاقی بود. در واقع فیلم یک اتفاق بود و دوربین در بی طرفی روایت گر آن اتفاق.
چطور حاضر شده بودید خطر عواقب مطرح کردن حرف هایی که آن جوان زد را به جان بخرید. تاثیر عملی آن حرف ها را در هنگام فیلمبرداری و همچنین در مخاطبین خود چگونه دیدید؟
- به هرحال باید فیلم را از یکسو نگری خارج می کردم و از طرفی هم، وظیفه خودم می دیدم که منطق را که جای خالیش در بین هیجان مردم احساس میشد ، وارد صحنه کنم. حرفهایی که آن جوان زد باعث شد که عده ای به گوشه ای بروند و کمی درباره این اتفاق فکر کنند و آگاهانه تر به موضوع بنگرند .
در مستند مردم زنگزده که در کشور عراق ساخته شد حال روز مردمی نشان داده شده که در جنگ آسیب دیده اند. درباره این کار و نحوه آشنایتان با موضوع بگویید؟
- در واقع سفر من به عراق یک کنجکاوی بود. می خواستم ملتی که هشت سال با ملت ما جنگیدند را بشناسم . من فقط بیست و سه سال داشتم. در آنجا تجربه بزرگی که سال ها در کتاب ها می خواندم اما هیچوقت آن را درک نکرده بودم (در حکومتهای دیکتاتوری حساب مردم از حکومت جداست) را درک کردم. مردم عراق مردمانی بودند مانند ما، آنان هم مثل ما طعم تلخ جنگ را چشیده بودند. پرسه زدنهای بسیار، من را به این سوژه رساند. من عادت دارم به هر کشوری که می روم شروع به پرسه زدنهای بسیار می کنم و همیشه سر از ناکجا آبادهایی در می آورم که رسیدن به این سوژه هم از همان ناکجا آبادهای همیشگی است.
در این کار بیشتر می خواستید با دوربینتان به اوضاع مردم بپردازید یا موضوع جنگ را نقد کنید؟
- اوضاع مردم از جنگ جدا نیست. من زندگی در جنگ را به تصویر کشیدم و این که انسان خودش را با هر شرایطی وقف می دهد تا زندگی کند. زندگی کردن آرزوی هر انسانی است.
در این مستند به زندگی خصوصی این مردم نیز واردشدید، اکثر مستندهایتان اینگونه است که موضوعی اجتماعی با توجه به زندگی اجتماعی و خصوصی آدم ها گزارش می شود. اگر می شود دلیل این موضوع را توضیح دهید؟
- ( برای شناخت کل نیاز به شناخت اجزاء می باشد.) هر چقدر بتوانیم اجزاء اجتماعی یک ملت را بررسی کنیم به شناخت بیشتری از آن اجتماع می رسیم . از طرفی اعتقاد من بر این است که وقتی در مستند، اجزاء را به دقت پرداخت کنید و جزئی از رفتارهای یک شخص یا اشخاصی از یک ملت را بررسی کنید، تاثیر بیشتری بر مخاطب گذاشته و از حواشی یک کل که هیچ وقت نمی شوداز آن تعریف واحدی را ارائه داد، در امان خواهید ماند.
در این مستند مردمی که بر اثر جنگ آسیب دیده اند از فروش وسایل جنگی ارتزاق می کنند. زنانی که برای کار به بیابان می روند و آهن جمع می کنند تا غذای روزانه خود را به دست آورند. در اینجا مخاطب در جامعه ای روستایی و مرد محور چهره جدیدی از زندگی را می بیند. تا چه اندازه می خواستید زندگی زنی را نشان دهید که به دلیل معلول بودن شوهر وارد بازار کار می شود؟
- تمام سعی من بر این بود که چهره این زن را نشان دهم که علی رغم حضورش در جامعه مردسالار و جنگ زده، خانواده اش را دوست دارد و به آنان عشق می ورزد و جای مرد را هم می گیرد .
آیا به این زن درحکم یک انسان محتاج، که برای درآمد به کاری سخت و طاقت فرسا روی آورده نگاه کردید یا جنسیت او را در نوع کاری که می کند دخیل کردید؟
- انسانی را دیدم در کشوری که دیکتاتوری، سنتهای غلط و مرد سالاری کمر او را خم کرده بود، اما با تمام احوال به زندگی و خانواده اش عشق می ورزید و شوهرش را که جنگ دست و پای او را به غنیمت برده است عاشقانه می پرستید. من او را انسان دیدم.
در مستند مردم زنگزده با وجود دوربین و حضور شما، زن ، شوهرش را در آغوش می گیرد و می بوسد. این صحنه بسیار تاثیرگذار، واقعی و مانوس است. از آنجایی که مردم عراق بسیار سنتی و مذهبی هستند می خواهم بدانم این اعتماد و راحتی که آنها نزد شما داشتند چگونه به وجود آمد و چگونه عرف هار ا کنار می گذارند و با شما بی پرده از مشکلاتشان و زندگی شان می گویند؟
- اولین اصل من در مستند سازی، صداقت و اعتماد سازی و ایجاد یک دوستی عمیق با شخصیت های فیلم است. به این معنا که دوربینم تحت هیچ شرایطی از کیف خود بیرون نمی آید تا زمانی که آن شخصیت ها اعتماد کاملی نسبت به من پیدا کنند و دوستی و صداقت من را بپذیرند. در نتیجه، دیگر چیزی برای پنهان کردن نمی گذارند، چون می دانند که من (مستند ساز) به آنها خیانت نمی کنم.
در فیلم گیسوی آشفته من نیز آن زن ایرانی که حاضر نبود روبنده اش را بردارد از فاجعه ای هولناک (اینکه برادران شوهرش در غیاب شوهر به او تجاوز می کنند و حتی یکی از فرزندانش از برادر شوهرش است) سخن می گوید. با نشان دادن این صحنه ها علاوه بر اینکه می خواهید عدم حمایت از زنان ایرانی در افغانستان را نشان دهید آیا به گونه ای نیز می خواهید سنت های غلط رایج را هم محکوم کنید؟
- هر دو فرمایش شما مد نظر بود. از طرفی به عنوان یک انسان چنان تحت تا ثیر قرار گرفته بودم که شب ها کابوس می دیدم و در عجب بودم که مراجع ذیصلاح چرا اقدامی در این زمینه انجام نمی دادند، پس من دست به کار شدم و در ساخت آن مستند بود که اهمیت فیلم و نقش آن را به عنوان نیرویی تاثیر گذار بر روی جامعه دریافتم.
آیا پخش مستند شما تنها منجر به اقدام مسئولان در این زمینه شد، یا اینکه توانست عواطف عمومی را نیز تحت تاثیر قرار دهد؟
- این فیلم بنا به موضوعی که داشت . زیاد به نمایش گذاشته نشد و در محافل خاصی دیده شد که خیلی هم تاثیر گذار بود . در واقع من هم از ابتدا آن را برای عموم نساخته بودم و بیشتر دوست داشتم که تصمیم گیرندگان و مسئولین آن را ببینند. که در واقع بعدها شنیدم که نمایندگان پارلمان وقت ، فیلم را دیده اند و باعث تصویب قانونی در راستای بهبود وضعیت اقامت شوهران این گروه از زنان ایرانی شد. وجدیدا هم که نمی دانم به چه طریقی قسمت هایی از فیلم وارد سایت you tubeشده که احساسات بسیاری از بازدید کنندگان را برانگیخته بود و مطالب زیادی درباره فیلم نوشته بودند.
در فیلم چادر کاغذی وضعیت مردم افغانستان بعد از جنگ را نشان دادید. بیشتر فقر این مردم از نظر اقتصادی برایتان اهمیت داشت یا می خواستید تمام وجوه زندگی این مردم را به مخاطب عرضه کنید؟
- می خواستم بیننده ای که تا به حال جنگ را در مملکت خود تجربه نکرده است برای چند لحظه خودش را بجای آن شخصیت ها بگذارد و درد زندگی در سختی و آوارگی را بفهمد.
در بعضی از جاهای فیلم احساس می کردم فیلمی داستانی را مشاهده می کنم؟ در واقع چادر کاغذی نسبت به کارهای قبلی تان کمتر حالت گزارشی دارد؟
- این فیلم برشی از زندگی یک خانواده جنگ زده و بی خانمان است. البته در اکثر فیلم ها سعی کردم به یک برشی از زندگی ، رفتارها ، و عادتها و اعتقادات فرد یا افراد بپردازم.
مستند دوست من آقای گاو بیشتر پرداختن به زندگی شخصی محمد خمیس الشری مد نظر بود یا نشان دادن زندگی یک انسان دلیلی برای نشان دادن فرهنگ مردم روستایی عرب نشین امارات بود؟
- این طریقه زندگی مردم امارات بود. آنان خودشان هم از زندگی که برایشان ساخته شده و همه در قالب تجارت، کمپانی های نفتی قول پیکر و شرکت های بزرگ ساختمانی است، ناراضی بودند، چون به نوعی از اصل خود به دور افتاده بودند. محمد خمیس الشری یک اماراتی بود که امروزه نظیر آن زیاد یافت می شود . کسی که در یک دوره تاریخی سی ساله، زندگی او از یک ماهیگیر و یا کشاورز به یک زندگی مدرن امریکایی تبدیل شد. زندگی ای که او اصلا شناختی به آن نداشته و حالا از آن فضا فرار کرده و به نخلستانی پناه برده است.
پس نشان دادن این مردم و زندگی ساده شان و بدون توجه به دنیای مدرن پر زرق و برق امروز در امارات متحده نظر شما را برای ساخت فیلم جلب کرد؟
- در واقع فرار این مردم از زندگی پر زرق و برق که به صورت متعادل با فرهنگ آنان پیش نرفته است و به جایی می رسد که آن انسان به یک مرتبه چرخشی ناگهانی به سی سال قبل می کند.
هدف شما ازنشان دادن جنگ گاوها چه بود در حالی که هیچ اشاره ای به دلیل جنگ آنها نکردید. آیا این جنگ نیز تنها برای نشان دادن زندگی مردم این منطقه، در فیلم نمایش داده شد؟
- دلیل انتخاب جنگ گاوها هم به نوعی همین فرمایش شما ست و این که جنگ در منطقه است. متاسفانه هنوز در منطقه جنگ جزئی از فرهنگ است.
پس به نوعی می توان گفت که شما تاثیر جنگ بر انسان ها را فراتر و گسترده تر از مردمی که به طور مستقیم با این پدیده درگیر هستند ارزیابی می کنید ؟
- در کشورهای در حال توسعه هنوز اهرم جنگ، یک برتری وقدرت است. بنا بر این هر کشوری که بخواهد خود را قوی تر نشان دهد ادوات جنگیش را به نمایش می گذارد. حال اگر این موضوع را در مقیاس کوچکتری ببینیم ، متوجه می شویم که شخصیت فیلم، گاوش را به میدان جنگ می برد تا چنان چه در این مسابقه پیروز شد احساس قدرت بیشتری به او دست بدهد.
بمب های پرتقالی در کشور همیشه پر خطر لبنان ساخته شده، می خواهم نحوه آشنایی تان با این موضوع را بدانم؟
- در ساعت پنج بعد از ظهر، به مانند همه روزها که به یک کافه می رفتم تا قهوه ای عربی را بخورم و خستگی کار روز را به در کنم، در کنارم دو نفر نشسته بودند و در مورد خانواده ای که در باغ آنها بمب وجود دارد و آنها خود بمب ها را خنثی می کنند صحبت می کردند. گوشها را تیز کردم و پرسیدم که شما آدرس این خانواده را دارید و جواب منفی بود . فقط گفتند که شنیده ایم در جنوب لبنان زندگی می کنند. من هم ماشینی کرایه کردم و پرسه هایم را در جنوب لبنان آغاز کردم. حدود دو هفته شهر به شهر و روستا به روستا جنوب لبنان را گشتم و با آدمهای جنوب لبنان آشنا شدم ، سادگی آنها را شناختم و از نزدیک با دردهای آنان که جنگ در این سالها بر آنها به جای گذشته بود آشنا شدم. مردمی مهربان و عاشق زندگی. وقتی بعد از دو هفته به این خانواده رسیدم ، آنقدر شبیه به آنان دیده بودم که در واقع فیلم را قبل از شروع تصویربرداری در ذهن خود ساخته بودم. در نتیجه به یک ساختار کاملا ساده رسیده بودم.
بیشتر دوست داشتید جنگ را نقد کنید یا می خواستید استواری مردمی رانشان دهید که با وجود بمب در کنار خانه و باغ پرتقالشان همچنان زحمت می کشند و زندگی می کنند؟
- بیشتر دوست داشتم که روی جنگ را کم کنم واینکه می بینم، زندگی برای انسان آنقدر زیبا و دوستداشتنی است. که با وجود اینکه جنگ جزئی از زندگی شده و خطر مرگ هر لحظه در کمین است ، با همه این وجود از زندگی لذت می برند و تسلیم شرایط نمی شوند.
در بیشتر مستندهایتان به گونه ای مستقیم یا غیر مستقیم ردپای جنگ را می توان یافت. پرداختن به این موضوعات بیشتر از چه بابت بوده است؟
- کودکی من در جنگ تحمیلی عراق به ایران گذشت ، در واقع جنگ، جزئی از بازی های کودکیمان شده بود و شخصیت کودکی من در آن شکل گرفت. در ابتدا به صورت ناخواسته ردپای جنگ در فیلم هایم بود ، اما با سفر به کشورهای مختلف جنگ زده تصمیم گرفته ام در کارهایم زندگی انسان را در جنگ به تصویر بکشم. و تا جایی که امکان دارد(به عنوان یک فرد) با نشان دادن تصاویری از جنگ جلوی آن را بگیرم و افکار عمومی را روشن کنم که در برابر سیاست مداران جنگ طلب شان بایستند و جلوی هر نوع جنگی در آینده گرفته شود. فکر می کنم این تنها کاری است که من باید انجام دهم.( البته این کارها به من ضربات روحی جبران ناپذیری را هم وارد کرده اند.) اما افسوس و صد افسوس که در حال حاضر خاورمیانه، جولانگاهی برای تاختن و تصفیه حسابهای سیاسی ابرقدرتهای جهان گشته و تمام دنیا مسابقات المپیک جنگش را به این منطقه آورده است.
در مستندهایتان همیشه تازگی خاصی وجود دارد. با توجه به اینکه شما به کشورهای مختلفی برای ساخت فیلم رفته اید؟ مراحل تحقیق تان چگونه شکل می گیرد بیشتر از طریق مشاهده وتحقیقات میدانی است؟
- فقط از طریق پرسه زدن و مطالعه بر روی رفتارهای افراد آن جامعه. این پرسه زدن ها را که خدمت شما عرض می کنم در واقع تحقیق میدانی است.
شما در جوامع و فرهنگ های مختلفی وارد شده اید، تا چه اندازه نشان دادن عناصر فرهنگی مردم مدنظرتان بوده است؟
- بسیار زیاد، چون گمان می کنم وقتی زندگی یک شخص یا خانواده ای را به تصویر می کشید در واقع بخشی از فرهنگ آن جامعه را نشان می دهید.
در بسیاری از کارهایتان موضوع زنان بسیار مشهود است. آیا پرداختن به موضوع زنان به دلیل قرار گرفتن در محیط و طبق تحقیقات است یا اینکه به دلیل وجود مشکلات بسیار در این مورد پرداخت به این موضوعات دغدغه ذهنی تان است؟
- شخصیت مادرم تاثیر زیادی در من گذاشت . زنی که در جامعه مردسالار و جنگزده تلاش می کرد که به جایگاهی که فکر می کرد برسد . اما متاسفانه هیچوقت نرسید و به مرور زمان در همان جامعه سنتی حل شد و جزئئ از آن کل شد. و اینکه در جهان سوم به مانند مادر های من بسیار است.
علیرغم وجود تنوع در فضا و مفهوم، در تمامی فیلمهایتان تنها روایت کننده موضوع هستید و همچنین به جای پرداختن به همه جوانب موضوع، آن را فقط از جنبه ای خاص بررسی می کنید، می خواهم بدانم دلیل این امر چیست؟
- اینکه مستند ها را فقط روایت می کنم باید بگویم که با روایت سعی می کنم بی طرفی ام را نشان بدهم و اما اینکه از یک سو برسی می کنم باید بگویم که در برسی اجزاء ،جنبه های مختلف بسیار با ظرافت دیده می شوند و من همیشه سعی می کنم در عین سادگی آن را رعایت کنم. در واقع من مردم نگاری می کنم و به ثبت رفتارهای آنان می پردازم اما اینکه بتوانم از همه جوانب برسی کنم ، نیاز به علم مردم شناسی است. ومن هم مردم شناس نیستم.
در فیلم هایتان تا چه اندازه می خواهید به عنوان کارگردان بی طرف باشید و آیا بی طرف بودن کارگردان در سینمای مستند را قبول دارید یا وجود و تاثیر او در فیلم را تصدیق می کنید؟
- در واقع نگاه های مختلفی به نقش کارگردان در مستند وجود دارد که همه آنها قابل احترام است. اما من به شخصه به بی طرفی کارگردان بسیار معتقد هستم.
این بی طرفی باعث نمی شود شما به عنوان کارگردان و کسی که خط فکری را به فیلم تزریق می کند در بعضی مواقع نتوانید دیدگاهتان را به بیننده منتقل کنید؟
- انتخاب سوژه، خود بخشی از دیدگاه است. از طرفی من اعتقاد زیادی به تزریق خط فکری در فیلم ندارم . در واقع من به سمت سوژه ها و شخصیت هایی می روم که نیازی نباشد که در دهان آنها حرفی بگذارم که به روند خط فکری فیلم کمک کند، بلکه فیلم با دیدگاههای آنان به یک خط فکری میرسد.
برای ساخت فیلم به کشورهای مختلفی سفر کردید (عراق، افغانستان، لبنان) از رجوع به این کشورها و یافتن مشکلات آنها می خواستید بیشتر چه موضوعی را مطرح کنید؟ آیا می خواهید واقعیت های اجتماعی را که پایمال شده اند به مخاطب نشان دهید؟
- همان طور که قبلا گفتم : در واقع می خواهم تاثیر جنگ را بر زندگی مردم به تصویر بکشم.
تا چه اندازه سعی میکنید فیلم هایتان را به گونه ای بسازید که مخاطب با آنها همذات پنداری کند؟
- تمام سعی ام را می کنم. چون در واقع زمانی که مخاطب همذات پنداری می کند من به عنوان فیلمساز تاثیرم را گذاشته و در کارم موفق بوده ام در غیر این صورت ...
چرا همیشه به تنهایی فیلم می سازید و همه کارهای فیلم را از قبیل ، کارگردانی ،تصویر، تدوین و تهیه را به تنهایی انجام میدهید؟
- چند عامل وجود دارد . اول اینکه احساس می کنم که تکنولوژی آنقدر پیشرفت کرده است، که یک شخص با تسلط مختصری بر ابزار می تواند به تنهایی از عهده همه کارها برآید.( البته در بعضی از ساختارها امکان پذیر است.) دوم اینکه مناطقی که من به آنها سفر می کنم، مناطقی جنگی است. و اگر خدایی نکرده اتفاقی برای هر یک از عوامل فیلم بیفتد ممکن است سرنوشت او را به کلی تغییر دهد ( مثلا ممکن است بر اثر یک بی احتیاطی بر روی مین رفته و قطع عضو شود...) و در این صورت از لحاض انسانی هیچوقت نمی توانم خودم را ببخشم و از لحاظ مالی هم، از آنجایی که بیمه ای در ایران برای این تیپ کار ها وجود ندارد، اصولا سفارش دهندگان ایرانی ، مانند تلویزیون در صورتی که اتفاقی از این قبیل رخ دهد هیچ گونه حمایتی نمی کنند . ( چون در قرارداد آنها ، چنین بندی وجود ندارد و حتی دوست ندارند درباره اش صحبت کنند.) لذا من فقط به خاطر دغدغه های خودم و وظیفه ای که احساس می کنم، نسبت به جامعه ام دارم، با دستمزد خیلی پائین وارد این مناطق می شوم و در واقع تکلیف خودم را می دانم. اما در صورت اتفاق برای عوامل، نمی توانم از عهده مخارج دیه و از این قبیل چیزها برآیم. سوم اینکه سوژه هایی که در کشور های در حال بحران تصویر برداری میشود، هر چه که تعداد عوامل کم باشد ، سرعت عمل در کار بالا می رود و از طرفی هم ارتباط با شخصیت های فیلم راحتتر صورت میگیرد . و این منم و من، با یک کوله پشتی که محتوای آن یک دوربین کوچک تصویربرداری ، یک لب تاپ برای تدوین و چند دست لباس است...
فیلم شناخت:
زشت و زیبا
برسی هنجارها و ناهنجارهای رفتارهای اجتماعی شهروندان در فضاهای عموی شهر تهران
مجموعه مستند زشت و زیبا در 90 قسمت ساخته شد و در سال 81 از شبکه اول سیما پخش گردید و تکرار آن نیز از برنامه صبح بخیر ایران در سال 82 نیز پخش گردید .
بوی خاک اا دقیقه
نگاهی به معجزه در ایام عاشورا
برنده بهترین فیلم مستند از جشن سینمای آزاد ایران
برنده بهترین فیلم مستند از جشن فرهنگسرای هنر در سال 81
مردم زنگزده 20 دقیقه
نگاهی به زندگی مردم عراق بعد از جنگ صدام حسین با آمریکا.
برنده بهترین فیلم مستند ازبیست وسومین جشنواره بین المللی فیلم فجر
- برنده جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره دفاع مقدس
حضور در جشنواره فیلم زن در سوئد
حضور در فستیوال ایرانیان در هلند
گیسوی آشفته من 22 دقیقه
ازدواج غیر قانونی زنان ایرانی با اتباع افغانی و مشکلات زندگی این زنان در کشور افغانستان.
برنده بهترین فیلم مستند داوران انجمن منتقدان و نویسندگان خانه سینمای ایران در جشنواره کوثر
جایزه دوم فیلم مستند جشنواره کوثر
برنده جایزه انجمن منتقدان خانه سینمای ایران در جشنواره فیلم وارش
جزء 16 فیلم مستند برگزیده سال 85
به انتخاب خانه سینما حضور در بیست و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم فجر
چادر کاغذی 16 دقیقه
25 سال جنگ در افغانستان باعث مهاجرت مردم از آن کشور شد، جنگ تمام شد و مردم به خانه و دیار خود بازگشتند اما به جای خانه در چادر زندگی می کردند و سرما و گرما، شریک زندگی شان شد.
دوست من آقای گاو 21 دقیقه
مردی دوستدار حیوان در کشور امارات که فارغ از زندگی مدرن در مزرعه ای با گاو خود زندگی می کند.
برنده بهترین فیلم مستند از جشنواره بین المللی فیلم ابوظبی
تقدیر ویژه جشنواره بین المللی تخصصی محیط زیست رودس در یونان
قلب بیروت
زندگی متحصنین مخالف دولت لبنان در خیمه هایی در جلوی کاج نخست وزیزی.
این مجموعه در زمستان 85 در کشور لبنان در 10 قسمت ساخته و به مدت 10 شب از شبکه العالم پخش گردید .
بمب های پرتقالی 19 ... دقیقه
زندگی زن و مردی لبنانی بعد از جنگ 33روزه که باغ پرتقالشان پر از بمب بود.
اولین حضوربین المللی در جشنواره ایدفا در آمستردام
جایزه بهترین فیلم مستند گزارشی از جشنواره جم
حضور در جشنواره سینما دروئل فرانسه
حضور در جشنواره راست و دروغ در آمریکا،
حضور در جشنواره حقوق بشر در هلند
ملایه (پایان ادیت) 26... دقیقه
ملایه زنی است که در مراسم عزاداری زنان عرب در خوزستان ، می خواند.
منبع:انسان شناسی وفرهنگ